آتلانتیس

دنیای پر هرج و مرج من

آتلانتیس

دنیای پر هرج و مرج من

خوشگلی از دیروز تا امروز

خانواده پدری من با مادریم یک سری تفاوت ها دارند که یکی از بارزترینشون تیپ و قیافه هست که در خانواده پدری من خوش تیپ زیاده و نمونه بسیار بارزش عمم هست که 5 تا بچش همشون خوش تیپن.هم دختراش که الان بچه دارند هم پسراش و بالاخص پسراش.همشون قد بلند (حداقل 185 ) خوش هیکل و خوش قیافه.پسرای خوش مشربی هم هستند و کوچکترینشون که 2 سال از من بزرگتره حدودا 4 ماهه که داره با من و داداشم زندگی میکنه و 3 نفری زندگی مجردی باحالی داریم.این از این مطلب که ربطشو با مطلب بعدی در انتها متوجه می شید.

مطلب دوم:میون ما سه تا برادر من تو بچگی گویا خیلی خوشکل بودم.تحت هیچ شرایطی لاف نزده و عین چیزی رو میگم که خودم تجربشون کردم و اصلا به حرف های ننم هم گوش نکردم چون مدام اون مثله سوسکه و دست و پای بلوری بچش یادم میاد.من وقتی بچه بودم اکثر دخترای فامیل و کلا دختران جوانی که منو می دیدن خیلی از قیافه من خوششون میومد و دیگه به حدی با من حال میکردن که دیگه جلو روم به رخم می کشیدن  و یادمه اون یکی دختر عمم که اون موقع شوهر هم داشت ( و این یکی با این که خودش قشنگ بود خیلی خیلی منو دوست داشت) یک دفعه از مامانم می پرسید که زن دایی وقتی سر مهدی حامله بودی چه میوه ای زیاد می خوردی؟   و این رو هم بگم که هر وقت می دیدم این بحث پیش اومده در صورت امکان سریعا مجلس رو ترک می کردم و بعضی موقع ها هم به مامانم عصبانی می شدم که این حرفا چیه اخه می زنید و خوشم نمیومد که از این حرفها بشنوم. خدمت دختر خانم هایی که دارن الان این متن رو می خونن باید عرض کنم که بنده نه موهام بوره نه چشم ابی یا سبز دارم نه قد بلندی داشتم و الان هم ندارم( کاش قدم بلندتر از الانی که هست می بود الان قدی متوسط دارم معادل با 175 سانتی متر ) و یک دفعه هم که بچه بودم تو اینه خودم رو نگاه می کردم زده بودم زیر گریه و به خدا می گفتم خدایا اخه چرا اینقدر منو زشت افریدی  اینجا باید این نکته رو عرض کنم که علی رغم این که از خدا به خاطر تمام نعمت هایی که داده ممنونم و انشالله بیشترشون کنه ولی اگر بخوام واقعا حرف دلم رو بزنم هیچ وقت خودم از قیافم خوشم نیومده(یک جا خوندم نوشته بود همه همینطورن!) بهر حال خدایا ممنون بابت همین قیافه که گویا خیلیها اون زمان باهاش حال میکردند(همین تغییر یافته فعلیش رو هم از ما نگیر!)اما چه ویژگی داشتم که اینقدر دخترها منو دوست داشتن؟خدمتتون عرض کنم که من ماشالله هزار ماشالله بزنم به تخته چشم هسود کور و اتسترا * ... چشم و ابروی قشنگی و پوست سفیدی داشتم و انگار دخترا خیلی با مژه بلند من حال می کردند   .

اما این قیافه من دچار تغییراتی شد.در حال حاضر به علت یک سری درمان ها پزشکی پوستم از سفید بلوری کدر شد و گندمی شده (سیاه نیستما!! ولی زیاد تو افتاب می مونم سیاه میشم مثل همه!) و بینیم قوز پیدا کرد و منحرف شد و خلاصه از این قسمت ها ریده شده تو صورتم  و من توی این 2-3 ساله به نظرم خیلی زشت شدم و بعضی موقع ها بحث پیش میاد با دوستام و به صورت گذری و با شوخی می خوام نظرشونو بدونم هیچ کدوم از قیافم خوششون نیومده بود و یکی از این پسر عمه هام که خیلی ادعای خوش تیپیش می کنه هم دیگه رومون هم اسم گذاشته که البته چون میاد بهمون سر می زنه منم هیچی نمی گم.در کل چندین بار شده که همین ها گفتند که اره بیریختی............چند روز پیش بالاخره بعد از مدت ها تیپ و لباسم عوض شد و شلوار پارچه ایم به لی مشکی تغییر پیدا کرد و با خودمم یک شونه می برم دانشگاه تا بعد از وضو گرفتن که موهام همیشه بهم میریزه شونه شون کنم.اینم بگم که این ارث پدریه که ماشالله هزار مشاشالله (چقدر تحویل میگیرم!)  به رغم این که زود موهامون سفید میشه اما موهامون همه پرپشته .خلاصه کلام با شونه کردن مرتب موهام و این که در زمستان بسر می بریم و دیگه افتاب سوخته نیستم حقیقتش این چند روزه خودم از قیافه خودم خوشم اومده . و در همین حین احساسم رو به یکی از رفقام گفتم و اون گفت فلانی با این قیافه ای که خدا به تو داده اگر مال من بود می دونستم چکار کنم.بابا مدل موهاتو عوض کن!(چون من فقط فرق بغل باز می کنم و تریپم حزبله)

 

 

شاید بگید این بابا ک.. خله که در این مورد نوشته ولی باید بگم که من عمرا همچین حرف هایی رو به کسی بگم اینجا هم برای این نوشتم که یک روزی که داشتم خاطراتم رو می خوندم بودنم تو چه خیالات باطلی سر می کردم!(به عبارتی خودم میدونم سر کارم!) ولی دیگه نمی تونستم اینجا نگم

 

اهداف راهبردی این ترم

در مقطع لیسانس  و در رشته های مهندسی  دروس اصلی از ترم 5 به بعد شروع میشن.ترم های اول تا چهارم کلا کشکن!در رشته عمران که اینطوریه...حالا اگر کسی به فکر باشه  میتونه در چهار ترم اول  معدل های خوبی کسب کنه و  در نهایت معدل کل دوره تحصیلیش بالا بره.البته توی این چهار ترم دروس سخت هم پیدا میشن مثل ریاضیات ۱ و ۲ .معادلات دیفرانسیل.استاتیک و ... اما تعدادشون زیاد نیست.بعد که طرف وارد ترم های بالاتر میشه میبینه که ای بابا چه خبره! 

من چون ترم سوم مقاومت مصالح رو افتادم یک ترم دیرتر تحلیل سازه برداشتم و نسبت به ورودی های خودم یک ترم عقب هستم.این ترم یک انتخاب واحد خفن ۲۰ تایی انجام دادم شامل دروس زیره: 

تحلیل سازه ۱ 

مقاومت مصالح ۲ 

راه سازی 

هیدرولیک و ازمایشگاه 

هیدرولوژی 

تکنولوژی بتن و ازمایشگاه 

 ازمایشگاه مکانیک خاک

تفسیر نهج البلاغه 

ایین زندگی  

که نهایتا ۲۰ واحد شد.۵ درس اول اصلا با ادم شوخی ندارن  مخصوصا اولی که خیلی خطریه  تکنولوژی بتن هم استادش از اون ادمای گیریه که اگر بخوایم ازش نمره بالا بگیریم باید علاوه بر جزوه خودش کتاب مرجع رو هم بخونیم  وگرنه رو ۱۲-۱۵ نمرمون متغیره بیده.منم چون میدونستم این قدر اینا خفنن دو تا راهبرد برای این ترم در نظر گرفتم (یکدفعه جملم چه فنی شد!) 

استراتژی اول:در یک حرکت مخفیانه و فرسایشی با هماهنگی کلیه نیروهای مسلح (اعم از دلاور مردان ارتش جمهوری اسلام.پاسداران سرافزار اسلام و بسیجیان همیشه در صحنه)و با پشتیبانی و هماهنگی کامل قوای توپخانه.موشک های راهبردی و در راس انها جنگنده های همیشه پیروز اسلام از طریق عملیات های سطحی و زیر سطحی به عمق دل استاد نفوذ کرده تا به کلیه اهداف از پیش تعیین شده برسم در این راستا با تیپی کاما بچه مثبت در حالی که همیشه یک سوال برای پرسیدن دارم می رم پهلوی استاد و از استاد سوال می پرسم و ازش می خوام که این قسمت یک توضیح کوچیک بده چون هر چی خوندم هیچی نفهمیدم!این طوری انشالله اخر ترمی استاد یک حالی میده. 

استراتژی دوم:من خبر مرگم این ترم ۴ تا واحد عمومی برداشتم با دوتا استاد هلو که از هر دوشون راحت میشه ۲۰ گرفت.خوب من موقع انتخاب واحد رو حساب کتاب اینا رو برداشتم و روی نمرشون حساب کردم حالا می بینم که بخشنامه جدید اومده که نباید دو درس اسلامی با هم داشت و باید یکیشو حذف کردن.از این بی حساب کتابی دانشگاه ازاد حالم بهم میخوره! 

.... 

.... 

.... 

موقع انتخاب واحد با خودم سند راهبردی تعیین کردم که معدلم این ترم بالای ۱۹ بشه .هر چی بیشتر با استادا و درسها اشنا میشم از اهداف از پیش تعییین شده دورتر میشم تا جایی که تا الان به ۱۶ امید بستم!خدا رحم کنه.استاد هیدرولوژی و تکنو و راهسازی خیلی گیرن.مخصوصا هیدرولوزی که ۱۷-۱۸ رو ۱۲-۱۳ رد میکنه...

تابستان موفق

این تابستونی که داره تموم میشه پربارترین تابستونی هست که به عمرم گذروندم.تصمیم گرفتم به جای این که تجربه زهرماریه پارسال رو تجربه کنم و ترم تابستونی بردارم(و برینم تو واحدها) بجاش کارهایی رو انجام بدم که همیشه حسرت انجامشو داشتم و به دلایلی از جمله گشاد بودن ماتحت.عدم وقت کافی.تداخل با سایر کارهای زندگی نتونسته بودم بالاخره انجام بدم. 

1_من حدود یکساله که به سرم زده انگلیسیم رو قوی کنم و تافل بگیرم و بورس بشم برم خارج درس بخونم.دیدم مشکل عمده من و خیلیای دیگه کم بودن دامنه لغت و listening ضعیف هست برای همین شروع کردم لغات کتب و فیلم هایی رو که دیدم حفظ می کردم.توی این هیری ویری یک کتاب پیدا کردم که لیستی از 1400 لغت پرکاربرد انگلیسیه.کتاب خوبیه و می تونید اونو از اینجا دانلود کنید.من چند بار تصمیم گرفتم کل لغاتشو حفظ کنم ولی نشد تا این تابستونی که شد!حالا تقریبا همشو حفظ کردم ولی توی این چند روز اخر تابستون باید یکی دوبار دورشون کنم تا کاملا بهشون مسلط بشم.بعدش هم همینجوری پراکنده میام لغت حفظ میکنم و کتابهای انگلیسی می خونم بلکه انشالله تافل بگیرم.در ضمن این ترم قصد دارم مقاومت مصالح رو از روی کتاب تیموشینکو به زبان اصلی بخونم.توی تابستون لغاتش رو ترجمه کردم تا در طول ترم مشکل چندانی نداشته باشم..حالا دیگه ببینم چی میشه... 

2_من به ارزوی دیرینم رسیدم و تونستم روی اب وایسم!این برای من یک رویا شده بود که شنا یاد بگیرم ولی این تابستونی رفتم کلاس و بالاخره تونستم.فعلا که یک روز در میون میرم استخر قصد هم دارم در طول ترم هر هفته جمعه ها برم استخر.اینم ببینم چی میشه.... 

3_ما بالاخره اتوکد رو یاد گرفتیم!اویل تابستون شروع کردم به یادگیری اتوکد و تونستم 2-3 پلان کامل رو بکشم البته دوباره کون گشادی رو پیشه کردم و نگاش نکردم و ازش یادم رفته ولی دوباره با شروع ترم سعی می کنم ماهی یکی دو پلان بکشم تا دستوراتش یادم نره.... 

4_در کاهش وزن هم موفق بودم و تونستم 7 کیلو کم کنم!ماشالله هزار ماشه از بس دوچرخه ثابت کار کردم عضلات پام خوش فرم شده.اینم قصد دارم هر هفته 3 جلسه در طول ترم برم.. حالا امیدوارم به خاطر کم کردن فعالیت ورزشیم به خاطر شروع دانشگاه دوباره وزنم نره بالا....