آتلانتیس

دنیای پر هرج و مرج من

آتلانتیس

دنیای پر هرج و مرج من

تر سوم!

این ترم واقعا ترم بدی بود.نه من درس خودنم (و این اینترنت کرج مارو بدبخت کرد) نه چیزهای دیگه ترم به خوبی پیش رفت...داشتم عادت میکردم همیشه صبحها برم کتابخونه عصر برگردم که اینجوری کمتر بیام پای نت که این برف و سرما رید تو کار ما و دانشگاه تعطیل شد منم باد پشتم خورد..ولی برای ترم جدید انشالله حتما از همین روزهای اول میرم نمیگم روزی 5 ساعت بخونم!نه بابا ادم از همین اولش روزی 3 ساعت بخونه معدلش بالای 18 هست...با این درس خوندن هم من مهندس نمیشم!...امتحانات رو اکثرا دادم و 2 تای دیگه مونده که 10 روز دیگن و اگر این برف و سرما نبود قرار بود اونا رو قبلا داده باشم...من خب تابستون در معادلات دیفرانسیل به درجه افتادن نائل شدم.این ترم چون ازش میترسیدم از همون اوایل نشستم به خوندن.تمرینات حل نشده کتاب رو که مطمئنم 60-70 در صد بچه ها نگاش نکردند من تو کل ترم 2-3 بار کامل حل کردم.می خواستم معادلات رو بالای 18 بشم بلکه یک 3 واحدی نمره خوب بیارم که خدا رو شکر بعید میدونم 16 به بالا از برگه بشم.سوالاتی رو که گفته بود حل کنید بیارید نوشتم ولی یادم رفت بیارم بدم به استاد!این 2 نمره پورسانت هم پرید حالا به یکی دادیم برسونش به دست استاد که بعید میدونم برسه...شیمی هم این ترم برداشتم که یک درس اختیاریه و عمرانیها معمولا بر نمیدارن و واقعا هم برام مهم نیستش...اینقدر ساده گرفتمش که فقط از خدا میخوام بهم 10 بده همین!چون نه برام ارزشی داره نه این که می خوام پولمون حروم شه و یک ترم دیگه یک درس دیگه رو بردارم...آخه من چرا باید شیمی بردارم؟...دینامیک هم برداشتیم که فکر نکنم بد داده باشم انشالله که پاسم ولی اونو می خواستم 18 به بالا بشم که نمیدونم چرا نشد..براش هم خونده بودم طرف هم از جزوه گرفت ولی اصلا اونجوری که می خواستم امتحان ندادم..مقاومت مصالح هم که رید تو حال خیلی از بچه ها با اون امتحانه ک..ی مرتیکه.اصلا امید ندارم پاسش کنم.واقعا سخت گرفته بود و البته استاد گنده دماغی هم بود با اون اخلاق گندش و درس دادن افتضاحش..اینو نمی گم که زیاد خوندم!شاید هم کم خوندم ولی اگر مثل ادم میگرفت قطعا 12-13 رو گرفته بودم از خیلی جاها که امیدداشتم نمره میارم مرتیکه سوال هایی داد که امیدمون ناامید شد...دعا کنید حداقل مقاومت مصالح رو پاس شم!

سرما

حتما خبر سرما و برف شدید رو شنیدید که میگن فلان شده بیسار شده.من الان تو مرکزش هستم!کرج!45 سانت برف اومده و جرئت نمی کنیم بریم بیرون.منم هر چی قبلش بهم گفتن برو کفش بخر نخریدم حالا موندم با اینهمه برف و یک جفت کفش کتونی چینی!هنوزم دلم نمیاد برم بوت بخرم ولی واقعا اعضا خانواده راست می گن.بیوفتیم زمین یک ماهی افتادیم!

هوای اینجا هنوز خیلی سرد نشده.من دیروز که همش داشت برف می بارید صبح زود گیرداده بودم برم کتابخونه(اخر ترم و غلط کردن های همیشگی) داداشم ما رو بزور نگه داشت حالا فهمیدم در دانشگاه هم بسته بوده!با این که اصلا دیروز تعطیل نبود ولی هیچکس نرفته بود دانشگاه و محل کار!اونایی مه که رفته بودن برگشتن.توی این منطقه که من هستم نمی زارن ماشین بیاد و خلاصه ما گیر افتادیم میون این همه برف.حالا صاحب خونه دیشب میگفت برف های حیاط رو با داداشت دو نفر بریزید تو تشت ببرید بیرون!گفت اگر تنبلی نکتید میشه.مگر چند بار در سال اینطوری میشه؟یکی نبود بگه که اخه ادم حسابی دو نیسان برف تو حیاطه خوب خودش آب میشه دیگه چرا من دیسک کمر 40 سالگیم رو الان بگیرم؟به داداشم گفتم بیا همکاری کن بریزیم بیرون و اونم که از من گشادتر گفت بابا ولش کن خودش اب میشه.فقط در راه اب رو که یخ زده بود باز کردیم بلکه برف ها اب شدن برن تو چاه .حالا شانس کوفت ما بزنه چاه هم با این همه برف پر شه!یا حیاط بیاد پایین!چون خونش قدیمی و زیر حیاط هم چاه هست.خلاصه ببینیم چه گلی سرمون می گیریم.من هم در این تعطیلی ها دارم با کار کردن روی وردپرس و وبلاگم خودم رو برای امتحانات اماده میک نم.تازه فهمیدم که توی یک روز 3 تا امتحان دارم